اعتدال در دوستی و دشمنی
شان عقل اعتدال است وشان جهل عدم اعتدال
ریشه بسیاری از انحرافات در شؤن فردی وا جتماعی خارج شدن از مسیر صحیح کمال وهدایت وعدم رعایت توازن بین دواصل عمده افراط وتفریط است.
اعتدال در دین مقدس اسلام، قلمرو وسیعی را در بر دارد .ولی علما ٍ ودانشمندان از جمله اعتدال در امور شخصی را به عرصه های مختلفی به شرح ذیل خلاصه نموده اند :
اعتدال در عبادت، اعتدال در سخن گفتن، اعتدال در راه رفتن، اعتدال در خوردن و آشامیدن، اعتدال در دنیاطلبی، اعتدال در قهرو غضب، اعتدال در ارضای غریزه جنسی واعتدال در دوستی ودشمنی .
در مورد اعتدال در دوستی ودشمنی باید ګفت که دین مقدس اسلام در ایجاد روابط دوستانه وبرادرانه با افراد مسلمان نه تنها تــأکید نموده بلکه از تأسیس این روابط دفاع و جانبداری هم نموده است و این دوستی را سرمایههای ارزنده و گرانبها ی میشمارد، ولی با افراط در رفاقت و دوستی مخالف است و خواهان اعتدال در روابط دوستانه میباشد.
در روایات اسلامی آمده است : با دوست خود در حد اعتدال دوستی کن؛ زیرا ممکن است آن دوست، روزی دشمن تو گردد و در دشمنی خود نیز معتدل باش؛ زیرا ممکن است همان دشمن، روزی دوست تو گرد.
بعضی از افراد در دوستی خود افراط میکنند، به طوری که همه اسرار زندګی خویش، حتی مسائلشخصی و خصوصی خویش را نیز با دوست خود در میان میگذارند؛ در حالیکه در بسیاری از اوقات حوادثی بمیان می آیــد که همین شخص روزی دشمن تو خواهد شود. بــرعکس برخی از افراد ، وقتی با کسی دشمن میشوند، در دشمنی خویش چنان افراط میکنند که همه پل ها( به ضم پ) و راه بازگشت را برخود میبندند.
سعدی میګوید : «هر آن سرّی که داری، با دوست در میان منه، چه دانی که وقتی دشمن گردد، و هر گزندی که توانی به دشمن مرسان که وقتی دوست شود.»
مګر نباید اشتباه کرد که اعتمادبا دوست ، یکی از ریشهدارترین پایههای حیات اجتماعی به شمار میرود و مورد تأیید دین مقدس اسلام و قرآن عظیم الشان وسنت پیامبر بزرګوار اسلام است، اما اعتماد بیش از حد به دیگران، به خصوص در مسائل خطیر و سرنوشت ساز، با موازین عقلی و شرعی ناسازگار است. شرع مقدس در این موارد، رعایت جانب احتیاط و اعتدال را توصیه نموده است.
همچنان در دین مقدس اسلام درحفظ رعایت کردن اعتدال در روابط اجتماعی ، ازبغض افراطی و حب افراطی نهی بعمل آمده است . و وبالعکس در تمام روابط اجتماعی و در دوستی ودشمنی ها اعتدال ومیانه روی توصیه شده است .
نتیجه محبت افراطی پیشیمانی ، ودشمنی افراطی شرمندګی است .طوریکه که ګفته شد ، انسان عاقل در رفاقت بی اندازه اعتماد نمی کند ودر شکایت از دوست دیروز خود تندروی هم نمی کند .حب و بغض افراطی سبب نابودی انسان است .
افراط در امور اجتماعی موجب واکنش در جهت تفریط می شودو بالعکس وروند نا سالم جامعه دچار تزلزل کرده وتا زمانی که راه نیکوی اعتدال میان افراط و تفریط نباشد حرکت به سوی کمال ناممکن خواهد بود.